به گزارش خبرگزاری حوزه، برادر شهید محسن صداقت در گفتگو با خبرگزاری حوزه گفت: شهید محسن در خانواده ای روحانی به دنیا آمد و شش برادر و یک خواهر داشت.
بیشتر بخوانید:
شهیدالقدس میهمان کریمه اهل بیت(س) شد / وداع جانسوز قمی ها با آقا محسن + عکس و فیلم
تدفین شهید محسن صداقت در حرم حضرت معصومه(س) + فیلم
پیش از تولد، مادر ما یک فرزند پسری را باردار بودند. آن زمان در حین موشک باران قم و شهرهای مختلف توسط صدام بعثی، استرس بسیاری او را فراگرفت و متاسفانه این فرزند پسر که نامش را محسن گذاشته بود پس از تولد دارای اختلاف قلبی بود و اندکی پس از تولد درگذشت. وقتی فرزند بعدی به دنیا می آید خانواده تصمیم گرفتند که نام فرزند جدید را به یاد فرزند درگذشته، محسن بنامند.
شهید محسن صداقت متولد ۵ اردیبهشت ۶۶ است. فاصله سنی بنده نیز با ایشان حدود دو سال است و همیشه باهم مأنوس بودیم.
ویژگی های شهید:
تکلیف محوری
آقا محسن از ابتدای ورود به سپاه، انتخاب و شغلی که داشتند همیشه در غربت بودند. همین مسئولیت آخری که پذیرفته بود در چابهار بود. یکی از همکارانش تعریف می کرد که قرار بود در این سفر نیز با همراه ایشان بیایم که این مساله محقق نشد. وی به ما گفت که به شهید محسن گفتم چرا این مسئولیت سخت را قبول کرده ای؟ در جواب گفته بودند که این مسئولیت روی زمین مانده و نیاز است و باید کسی آن را قبول کند و به عهده بگیرد.
گمنامی
نکته دیگر آنکه بسیار گمنام بود. هیچ کس خبر نداشت که سمت ایشان در سپاه چه بود؟ همیشه می گفت که در سپاه خادمی رزمندگان را می کنیم.
اهل خیر و فنی و همه فن حریف
همه فامیل و دوستان از او خیر می دیدند. در هیئت محله ما همیشه کمک مالی و غیر مالی می کرد. در سالهای اخیر که گرانی بیشتر شد، پیشنهاد داد که هر کسی از برادران ماهیانه یک مبلغی در حساب مادر خانواده بریزد و خودشان نیز پیشقدم می شدند.
آقا محسن نسبت به اطرافیان نیز کمک های بسیاری می کرد. پس از شهادتش متوجه شدیم که تکفل ۱۵ یتیم را به عهده داشت. یکی از خیرین ترکیه نیز پس از شهادت محسن قبول کرد که تکلف این ۱۵ کودک را به عهده بگیرد.
فردی بسیار فنی بود و هرچه در منزل اطرافیان خراب می شد، به سرعت و دقت هرچه تمام تعمیر می کرد. هر وسیله ای در خانه مادر و اطرافیان خراب میشد همه امیدبه دستان توانای او بود.
رسیدگی به خانواده
درست است که خانواده اش در تحمل دوری ها شریک هستند ولی دو ماه یک بار به خانواده سر می زد و همان مدت هم بچه ها را به تفریح می برد و سعی می کرد که با بچه ها بازی کند تا اهل خانه از وجودش متنعم شوند.
فرزند بزرگش بعد از شهادتش می گفت که تو همیشه دوری ات را جبران می کردی و اگر وسیله ای کم بود همیشه قول جبران می دادی و الان چگونه باید انتظار جبران کمبودها را داشته باشیم.
احترام به پدر و مادر
هر وقت به دیدار پدر و مادر می رسید دست آنها را می بوسید و خیلی بیشتر به ما به آنها سر میزد و همیشه سعی می کرد که به آنها احسان داشته باشد.
آرزوی شهادت
در آخرین دست نوشته اش در تاریخ ۳۰ بهمن ماه سال گذشته آرزوی شهادت را نیز بیان می کند و از خدا به حق حضرت زهرا(س) رزق شهادت می خواهند.
دفعه آخر، خوابی را نیز برای همسر و فرزندان تعریف کرده بود که حاج قاسم آمده و پشت میز کارشان نشسته اند و گلایه کردند که دوستان رفتند و ما ماندیم. آقامحسن گفته بود که حاج قاسم به من هم گفت نگران نباش شما هم به آنها ملحق می شوی. ایشان این خواب را با شوق و اشتیاق تعریف می کرد.
پس از انفجار، فرزند بزرگ ایشان گفته بود که قطعا پدرم من شهید شده زیرا این وعده را به ما داده بود که به زودی شهید می شود.
سفر آخری که به قم آمده بود به دوستش گفته بود این سفر، آخر سفر من است و مزد این همه سال سختی و دوری را به صورت خاص در ماه مبارک رمضان، در روز شهادت امیرالمومنین(ع) و در روزی که شب قدر آن را در حرم حضرت رقیه(س) گذرانده بود با زبان روزه به دست شقی ترین دشمنان زمان به شهادت رسید.
بیشتر بخوانید:
دستنوشته شهید محسن صداقت قبل از اعزام به سوریه + دستخط
آقا محسن حتی پس از شهادتش هم این خاص بودنش را داشت. در شب مراسم، فردی به همسر شهید گفته بود که در همین چند ساعته چند مشکل ما را با توسلی که به ایشان داشتیم حل شد.
ایشان رزق روضه را بسیار با خود همراه داشت و همیشه دلها را منقلب می کرد و باعث توجه افراد بسیاری به شهید و شهادت شد و آمار راهپیمایی روز قدس هم امسال درصد بسیار بالایی زیاد شده بود و تشییع او در روز قدس انجام شد که یک سعادت بزرگ است.
انتهای پیام